Monday, February 17, 2003





داشتم کتاب نگرانی های من اثر شاملو را می خواندم حيفم آمد گوشه هايی از
حرف های شاملو را در وب لا گم ننويسم. سخنانش هميشه تازگی دارد.
اين کتاب سخنرانی احمد شاملو درآوريل سال 1990 در دانشگاه کاليفر نيا است.
که با نام نگرانی های من چاپ شده است .
در گوشه ای از اين کتاب شاملو در باره سانسور حرف جالبی دارد : « در هر
گوشه دنيا هر رژيم حاکمی که چيزي را ممنوع الانتشار به قلم داد من به خودم
اجازه می دهم که فکر کنم در کار آن رژيم کلکی است و چيزی را می خواهد
از من پنهان کند.
پاره ای از نظام ها اعمال سانسور را با اين عبارت توجيه می کنند که ما
نمی گذاريم ميکروبوارد بدن ما کنند و سلامت فکری ما ومردم را مختل کنند .
آنها خودشان هم می دانند که مهمل می گويند سلامت فکری جامعه فقط در
بر خورد با انديشه مخالف محفوذ می مانند .تو فقط هنگامی می توانی بدانی
درست می انديشی که من منطقت را با انديشه نادرستی تحريک کنم من فقط
هنگامی می توانم عقيده سخيفم را اصلاح کنم که تو اجازه سخن گفتن داشته باشی.
حرف مزخرف خريدار ندارد ، پس توکه پوزه بند به دهان من می زنی از درست
انديشيدن از نفوذ انديشه من می تر سی مردم را فريب داده ای و نمی خواهی
فريبت آشکار شود......
« برای سلامت عقل فقط آزادی انديشه لازم است.»
حرف آخرم را بگويم : شما حق نداريد به هيچ يک از احکام وآيه هايی که از
گذشته به امروز رسيده و چشم بسته آنها را پذ يرفه ايد ايمان داشته باشيد .
ايمان بی مطالعه سد راه تعالی بشری است فقط فريب و دروغ است که از اتباع
خود ايمان مطلق می طلبد و به آنها تلقين می کند که اگر شک آور ديد روی تان
سيا ه است .
اگر همه انطور فکر می کر دند يا حتی ده درصد اين حرف هارا هم می شنيدند
جامعه ما به اين شکل بود .
آيا به دولت هرچه را که می خواست سانسور می کرد؟
آيا هر کسی را که عقيده اش با او مخالف بود به زندان می انداخت ؟
آيا شورای نگهبان به عنوان قيم مرد م هرچه می خواست رد می کرد ؟
آيا روسای مملکت به اين راحتی به مردم دروغ می گفتند ؟
آيا.....

دهانت را می بو يند
مبادا که گفته باشی « دوستت می دارم»
دلت را می بو يند

روزگار غريبی است نازنين !

احمد شاملو 31/4/1358

مطالبی در وب در را بطه با سانسور :
1- سانسور اينتر نتی ( بيانيه )
2- سخنان علی اشرف درويشيان در با ره سانسور
3- گزارش گزارش گران بدونمرز

Saturday, February 15, 2003

Saturday, February 08, 2003





اگر مطلب اراهيم نبوی را در همبستگی پنجشنبه نخوانديد يکی از آن طنز های
ناب او را از دست داده ايد .
به نقل از روزنامه همبستگی شماره 658
جرج بوش ولاديمير پوتين و سيد محمد خاتمی داشتند در يک بيابان راه می رفتند
که به يک چراغ جادو بر خورد کردند. به محض اين که پوتين دست به چراغ جادو
زد غولی از آن بيرون آمد .آن سه نفر ترسيدند . بوش پرسيد : تو کی هستی ؟
غول چراغ جادو گفت : من غول چراغ جادو هستم ، از هزاران سال پيش بوده ام
و تا هزاران سال بعد زندگی خواهم کرد . من آماده ام به يک سوال هر کدام از شما
پاسخ بدهم .
بوش پرسيد : به من بگو چقدر طول می کشد تا من بتوانم دشمنان آمريکا را از بين
ببرم ؟
غول چراغ جادو گفت : 47 سال طول می کشد .
جرج بوش گفت : اوه متاسفم ، تا آن زمان من زنده نيستم .
پوتين پرسيد : به من بگو چقد رطو ل می کشد تا من بتوانم روسيه قدرتمند را
دوباره بسازم ؟
غول چراغ جادو گفت : 55 سال طول می کشد .
پوتين گفت : اوه متاسفم ، تا آن زمان من زنده نيستم .
خاتمی پر سيد : به من بگو چقدر طول می کشد تا من بتوانم قانون را اجرا کنم ؟
غول چراغ جادو گفت : اوه متاسفم ، تا آن زمان من زنده نيستم .
* * *
نتيجه گيری اخلا قی : د ير و زود دارد ، اما سو خت و سوز ندارد .
نتيجه گيری تا ريخی : بالاخره ما ايران پيشرفته و اصلاح شده را خواهيم ديد ،
اگر هم نديديم نوه های ما خواهند ديد .

Friday, February 07, 2003

برنامه شگفتی های جهان کار دکتر ويکتوری که از کانال يک پخش می شود
يکی از معدود برنامه های بسيار عالی شبکه های ايرانی است.
چون آقای ويکتوری هم بسيار ساده و هم علمی پيچيده ترين مسيل را بيان ميکند.
من سعی می کنم با توجه به گفته های ايشان وکمی کمک از اينتر نت بعضی از
مطالبی که در برنامه هايشان بيان کردند دراين وب لاگ بنويسم .

يکی از زيبا ترين عکس هايی که جوايز بسياری را نسيب خود کرده وتوسط
تلسکوپ فضاطي هابل گرفته شده عکس زير است .






اين عکسی است از يکی از ابر های سماوی .
قسمت سمت چپ از با لا تا پاين فاصله ای حدود يک سال نوری دارد .
در قسمت چپ بالا که از بقيه قسمت ها روشن تر است گاز هيدروژن وجود دارد
ودر حال فشرده شدن است که در آنجا محل تشکيل ستاره های جديد است .با
فشرده شدن گاز ها و تشکيل کوره های اتمی ستاره ها تشکيل می شوند و بعد
از چندين سال با سوزاندن گرد و غبا ر های اطراف خود نور افشانی می کنند.
رنگ ها ی مختلف در اين عکس نشان از وجود گاز های مختلف است.


عکس ديگر مربوط به يک انفجار ديگر اختری است .





در قسمت وسط ستاره با قی مانده را مشاهده می کنيد . محور مغناطيسی بطوری
است که گرد و غبار به اطراف چپ وراست پخش می شوند. اين انفجار ها
هر چند هزار سال تکرار می شود و مقداری جرم به اطراف پر تاپ می کند .
اين انفجار ها ادا مه پيدا می کند تا زمان انفجار اصلی برسد .
بعد از انفجار اصلی نور هايی که به اطراف پخش شده به اجسامی که قبلا به
بيرون پرتاپ شده اند می رسد و آنها را روشن می کند .

Wednesday, February 05, 2003




گفتم که از اخبار دور شدم . بالا خره آيت الله منتظری هم از حصر آزاد شد . معلوم بود
که نمی توانند زياد حصر را ادامه بدهند . البته چه حصری به برکت اينتر نت هر روز
مطلب جديدی از او منتشر می شد.استفتا بيانيه و غيره .
مپل اينکه امروز آقای منتظری را به بيمارستان انتقال دادند. ذاکری که شرحی از حرف
های او را نوشتم گفت که سمی به خورد او دادند که بيشتر از يکسال دوام نمی آورد.
البته حرف های يونسی هم که گفته احزاب نبا يد با او ديدار کنند واو را وارد سياست
کنند هم جالب است.

Monday, February 03, 2003

مد تی است که نتوانستم وبلاگم را به روز کنم . ناراحت بودم ولی اصلا وقت نداشتم .
خبر ها و مطالب زيادی بود که دوست داشتم بنويسم .
عکس هايی هم که در وبلاگ قرار می دادم نيز بهم ريخت اصلا يکدفعه همه چيز بهم
ريخت همه مشکلا ت باهم بو جود آمد . حال گيری خفنی ( بزرگ ) بود .
اولين چيزی که همين الان گوش کردم و دوست دارم همه بدانند جريان فرار حميد
رضا ذاکری به اروپا است . مد تی است که او با شبکه ها راديو وتلويزونی مصاحبه
می کند و شروع به افشاگری کرده .امشب يکی از مهم ترين مصاحبه خود را انجام
داد و شروع به افشای نام سرکردگان قتل های زنجيره ای کرده و هم چنين اسامی
گروه های هفت گانه ترور . اگر حوصله داريد فردا شب حد و د ساعت نه شب راد يو
ياران به همراه علی رضا نوريزاده ، علی رضا ميبدی و ...... .




مطلب ديگر بازی ايران و دانمارک بود . بعد از ايکه داور آن پنالتی عجيب را گرفت
واقعا مرام می خواست که دانمارکی ها آن پنالتی ها را بيرون بزنند در د نيای حرفه ای
چهل هزار دلار پول کمی نيست بتوان راحت از آن گذشت دانمارکی ها می دانستند
که ممکن است برايشان مشکل پيش بيايد ولی باز هم آن توپ را بيرون زدند.